۱۳۹۴ شهریور ۲۲, یکشنبه

ماندن یا رفتن؟ مسئله این است!



زمینه‌ی مسئله‌ی بازگشت به ایران

در طی یک‌سالی که از آخرین نوشته‌ی این وبلاگ گذشته، زندگی نسبتا پرماجرایی داشته‌ام که عمده‌ی آن برمی‌گردد به تصمیم بازگشت یا عدم بازگشت به ایران. ایده‌ی بازگشت به ایران برای زندگی دائم، از همان حدود سیزده سال پیش که برای ادامه‌ی تحصیل از کشور خارج شدم، برایم مطرح بوده، هرچند امید به وقوع آن در دوره‌های مختلف ممکن است کم‌رنگ‌تر یا پررنگ‌تر شده باشد. با توجه به وضعیت شخصی و خانوادگی، ضروری‌ست که کم‌کم پاسخی قطعی برای این پرسش بیابم و ماجراها و تجربیات یک سال گذشته در همین راستا بود، از جمله، یک ترم تدریس در گروه نرم‌افزار دانشگاه تهران. با توجه به این‌که خیلی از دوستان هم دغدغه‌های مشابه در مورد کمک یا حتی بازگشت به ایران دارند و بارها در این مدت مورد پرسش قرار گرفته‌ام که «بالاخره نظرت چیست؟»، تصمیم گرفتم بعضی از این تجربه‌ها را به شکل دقیق‌تری بنویسم.

جدی‌ترین تلاش من برای بازگشت، از چند سال پیش آغاز شد که با بعضی از دانشگاه‌های کشور تماس گرفتم. ماجرای چگونگی طی شدن این پروسه خارج از حوصله و هدف این مجموعه است. آن‌چه مهم است این است که چند ماهی در ایران زندگی و کار کردم، از نزدیک شرایط را تجربه کردم و به‌نظرم الان خیلی به‌تر از یک سال پیش می‌توانم مزایا و معایب هر دو طرف تصمیم «ماندن یا رفتن» را بررسی کنم.

نمایی از شمال تهران از روی پل طبیعت، بهمن ۱۳۹۳




هدف و چگونگی نوشتن تجربه‌ها

قبل از هرچیز باید تاکید کنم که هنوز تصمیم قطعی برای بازگشت به ایران (یا ادامه زندگی در خارج از آن) نگرفته‌ام. اتفاقا تلاش دارم تجربیاتم را قبل از نهایی شدن این تصمیم ،مکتوب کنم. آدم‌ها معمولا بعد از گرفتن تصمیم‌های بزرگ از این دست، نگاهشان جانبدارانه می‌شود و کاملا منصفانه باقی نمی‌ماند. شاید نگاه کاملا منصفانه در این موارد بی‌معنا باشد چون هریک از ما پیش‌زمینه‌هایی داریم که با هم متفاوت است و گاهی یک قضاوت از یک واقعه برای یک نفر منصفانه و برای کس دیگری جانبدارانه به‌نظر می‌رسد. به‌هرحال تلاش من این است که برای سوال اصلی بازگشت یا عدم‌بازگشت توصیه یا قضاوتی نداشته باشم و تا آنجا که ممکن است، مشاهدات و قضاوتم در مورد مسائل کوچک‌تر را بنویسم. هدفم بیش‌تر بیان مشاهدات و قضاوت در مورد مسائل کوچک‌تریست که احیانا برای گرفتن تصمیم اصلی مفید است. طبیعی است که هرجا قضاوتی می‌کنم در مقایسه‌ با وضعیت فعلی خودم و از نظر شغلی و زندگی در یکی از شهرهای کوچک (و البته دوست‌داشتنی) کاناداست، دوستان دیگر مقیم خارج از ایران یا حتی آمریکای شمالی، ممکن است تجربه‌ی خیلی متفاوتی داشته باشند. امیدواری من این است که این نوشته‌ها، به‌غیر از خودم، برای دوستان دیگر با وضعیت مشابه مفید باشد. در عین حال امیدوارم لابه‌لای مشاهدات و مقایسه‌ها، هم برای دوستانی که در ایران زندگی می‌کنند و هم آن‌ها که تصمیمشان برای ادامه زندگی در خارج از ایران قطعی است، کماکان مطالب مفیدی پیدا شود.

تجربیاتم را در دسته‌های زیر خواهم نوشت:
  • انگیزه‌های بازگشت و مقایسه‌ی وضعیت حرفه‌ای دو طرف
  • شرایط خانوادگی
  • وضعیت اجتماعی و رفتارهای عمومی
  • حوزه‌ی سیاست و رسانه
  • کیفیت زندگی و مسائل محیطی و شهری
  • چشم‌انداز آینده
سعی می‌کنم برای هریک از این موضوع‌ها، پستی جداگانه (با فاصله‌های چند هفته‌ای) بنویسم.


دعوت به مشارکت

تصمیم‌های از این دست به‌وضوح تاثیر عمیقی در زندگی دارد. در این سال‌ها از نظرات و تجربیات دوستان زیادی که دغدغه‌های مشابه داشته‌اند استفاده کرده‌ام. خیلی خوشحال خواهم شد اگر دوستان دیگر هم از تجربیاتشان در قسمت نظرات بنویسند. البته سابقه‌ی پست‌های قبلی این وبلاگ نشان داده که دوستان نوشتن نظرات در شبکه‌های اجتماعی رابه بخش نظرات وبلاگ ترجیح می‌دهند. آن نظرات هم قطعا مفید است ولی لزوما برای همه‌ی خوانندگان وبلاگ قابل مشاهده نیست. می‌دانم که خیلی از نوشته‌ها ناقص و از دریچه‌ی کوچک تجربه‌ی شخصی‌ام خواهد بود. پس هرجا می‌توانید در بحث مشارکت کنید و از مشاهدات خودتان بنویسید.

پانوشت‌ها

۳ نظر:

Mohammad Mahdian گفت...

مشتاق خوندن پست‌های بعدیت هستم.

Shadi گفت...

من هم مشتاق و منتظر هستم.

Mahdi Roghanizad گفت...

سلام من در یک سال آینده باید این تصمیم را بگیرم یا در بهترین حالت سه یا چهار سال آینده. بی صبرانه منتظر هستم. اخلاص